کاربران عزیز قصد داریم برای شما راز پنهان آیفون را فاش کنیم. با ما همراه باشید و قسمت اول این راز که مختصری از تاریخچه روزهای نخست است را مطالعه نمایید.
گزیده ای منحصر به فرد از The One Device
در این ماه ۱۰ سال از زمانی که اپل اولین آیفون خود را راه اندازی کرد، میگذرد. یک دستگاه که اساسا باعث می شود با تکنولوژی، فرهنگ و یکدیگر ارتباط برقرار کنیم. پیش از این سالگرد، ویرایشگر مادربرد، Brian Merchant تحقیقاتی را برای کشف منشاء نامعلوم آیفون آغاز کرد.
اگر در اواسط ۲۰۰۰ در شرکت اپل کار می کردید، ممکن است متوجه یک پدیده عجیب و غریب شده باشید: مردم ناپدید شدند. در ابتدا این مسئله به آرامی اتفاق افتاد.روزگاری صندلی خالی ای در جایی بود که یک مهندس درخشان روی آن مینشست. او یکی از اعضای کلیدی تیم بود،صندلی خالیست، او رفته است. هیچکس نمیتوانست به شما بگوید که او دقیقا به کجا رفته است.
Evan Doll کسی که زمانی در شرکت اپل مهندس بود،می گوید: “من در حال شنیدن صداهای آهسته و ریزی بودم، معلوم نبود که چه چیزی قرار است ساخته شود، اما واضح بود که بسیاری از بهترین مهندسین از بهترین تیم ها به یک تیم مرموز ملحق شده اند.
در اینجا داستانی که درباره ی آن مهندسان درخشان اتفاق افتاده است را با هم میخوانیم، در ابتدا، دو نفر از مدیران بی اطلاع وارد دفتر آنها شدند و در را پشت سرشان بستند. مدیرانی مانند Henri Lamiraux ، مدیر ارشد مهندسی نرم افزار و Richard Williamson، مدیر ارشد نرم افزار.
یکی از این مهندس با استعداد Andre Bul بود. او تنها چند ماه در این شرکت بوده است.
Williamson می گوید: ” Henri و من به دفترش رفتیم” و ما گفتیم ” Andre، واقعا ما را نمی شناسید، اما ما درباره شما شنیده ایم و می دانیم که شما یک مهندس درخشان هستید و ما می خواهیم شما با پروژه ای که ما نمیتوانیم در مورد آن به شما چیزی بگوییم با ما همکاری کنید و ما می خواهیم شما هم اکنون این کار را انجام دهید.همین امروز.”
چهره آقای Andre Boule در ابتدا باورنکردنی بود،سپس مشکوک شد. آندره گفت: “آیا می توانم زمان بیشتری برای فکر کردن درباره این موضوع داشته باشم؟” ویلیامسون می گوید. “و ما گفتیم” نه. “
آنها اجازه نداشتند و ما نمی توانستند جزئیات بیشتری به آندره بدهند. با این حال، تا پایان روز، آقای آندره بول قرارداد را امضا کرد.
ویلیامسون میگوید “ما این کار را دوباره و دوباره در سراسر شرکت انجام دادیم” بعضی از مهندسان که شغل خود را دوست داشتند در جواب به ما به “نه” بسنده کردند، و در شهر Cupertino ماندند. . کسانی مثل آقای Boule، که گفتند بله، برای کار در شرکت اپل مشغول به کار شدند. و زندگی آنهایی که بله گفتند نیز هرگز همانند کسانی که جواب منفی داشتند نیست – (حداقل نه برای دو سال و نیم بعد از خروج از شرکت.) آنها نه تنها کارشان را با هم انجام می دهند بلکه هم زمان با هم کار می کنند، اما آنها فقط کارهای مربوط به پروژه را انجام نمیدهند و چیزهای کوچک دیگری را درکنار آن، در وقت های اضافه انجام می دهند. زندگی شخصی آنها ناپدید می شود و آنها نمی توانند در مورد آنچه که در حال کار بر روی آن هستند، صحبت کنند. Tony Fadell ، یکی از مدیران ارشد اپل که به ساخت آیفون کمک شایانی کرده است، می گوید: «استیو جابز» نمی خواست اگر کسی شرکت را ترک کرد، اطلاعات مربوط به پروژه را در جایی لو دهد . “او نمی خواست کسی چیزی بگوید. او فقط نمی خواست – او فقط به طور طبیعی پارانوئید بود. “
جابز به Scott Forstall گفت که چه کسی دوست دارد رئیس بخش نرم افزار آیفون شود،به شرطی که حتی یک کلمه در مورد تلفن به کسی، در داخل اپل و یا خارج یا کسانی که در تیم نبودند، بگوید. Forstall گفت: “او نمی خواست، به دلایل محرمانه ای، من برای کار بر روی رابط کاربری، افرادی از خارج اپل را استخدام کنم. “اما او به من گفت که من می توانم هر کسی را در این شرکت به این تیم منتقل کنم.” بنابراین او مدیران مانند Henri و Richard را برای یافتن بهترین نامزدها فرستاد. و او اطمینان داد که کارکنان بالقوه می دانند که این پروژه از پیش تعیین شده است. وی به آنها گفت: “ما داریم یک پروژه جدید رو شروع می کنیم.” او به آنها گفت “این خیلی محرمانه است، من حتی نمی توانم به شما بگویم که این پروژه جدید چیست! من نمی توانم به شما بگویم که برای چه کسی کار خواهید کرد. آنچه من می توانم بگویم این است که اگر شما تصمیم به پذیرفتن این وظیفه مهم دارید، توقع کار سخت تر از همیشه را در زندگیتان داشته باشید. شما باید قید شب ها و تعطیلات آخر هفته را به مدت چند سال تا زمانیکه ما این محصول را تولید نهایی کنیم،بزنید .”
و نکته “شگفت انگیز”، همانطور که Forstall آن را بیان کرد، با همه این شرایط و قوائد سخت برخی از استعدادهای درخشان قرارداد همکاری در شرکت امضا کردند. ویلیامسون به من می گوید “اگر بخواهم صادقانه بگویم، هر کسی که در تیم بود، فرد درخشانی بود”. این تیم شامل طراحان کهنه کار، برنامه نویسان رو به رشد و عالی، مدیرانی که برای سال ها با استیو جابز کار کرده بودند، مهندسانی که هرگز او را ملاقات نکردند، میشد و این ویژگیها تیم را تبدیل به یکی از نیروهای خلاق عالی و غیرقابل انکار قرن بیست و یکم میکرد.
یکی از بزرگترین نقاط قوت اپل این است که تکنولوژی را طوری کرده است که احساس راحتی در استفاده از آن را می دهد. در مورد ساخت آیفون هیچ چیز آسانی وجود ندارد، هر چند مخترعانش می گویند این فرآیند اغلب هیجان انگیز است.
“آیفون باعث طلاق من شد.”
پیش بینی Forstall این بود که ممکن است تیم آیفون از بین برود.
Andy Grignon، مهندس ارشد آیفون، به من می گوید “آیفون دلیل من طلاق گرفته است.” این جملات را بیش از ده ها بار در مصاحبه با معماران و مهندسان کلیدی آیفون شنیده ام. کس دیگری می گوید. “بله، آیفون باعث از هم گسیختگی بیش از چند زندگی شده است. “
Andy Grignon می گوید: “این واقعا شدید بود، احتمالا یکی از بدترین زمان های زندگی من است. ” از آنجایی که شما عده ای از افراد باهوش و هوشمند را با یک مهلت نامعلومی و با یک مأموریت غیرمنتظره در یک ظرف زودپز بزرگ جمع آوری کرده اید، و سپس میشنوید که آینده کل شرکت روی آن استوار است.بله این یک سوپ بدبختی است. “واقعا وقت کافی برای لم دادن روی میز و گفتن:” این یه روز واقعا عالی خواهد بود” نیست. هر بار که به اطراف نگاه می کردید متوجه می شدید که شکست برنامه قریب الوقوع است. “
ساخت آیفون
آیفون در اواخر سال ۲۰۰۴ به عنوان یک پروژه تایید شده توسط استیو جابز در اپل آغاز شد. هر چند که تفکر ساخت آن به خیلی سال قبل از آن برمیگشت. ویلیامسون می گوید” من فکر می کنم بسیاری از مردم به شکل ساده گوشی نگاه می کنند و فکر می کنند که این کار درست مثل هر کامپیوتر دیگری نیست، اما این درست است، درست مثل هر کامپیوتر دیگری کار میکند. “در واقع از لحاظ نرم افزاری، از بسیاری از رایانه های دیگر پیچیده تر است. سیستم عامل در این کامپیوتر(موبایل) بسیار پیچیده تر از سیستم عامل های هر کامپیوتر مدرن پیچیده ی دیگر است. اما این یک انقلاب بزرگ در سیستم عامل است که طی سی سال گذشته توسعه یافته است.
مانند بسیاری از تکنولوژی های توزیع شده ی فراگیر و سودآور، آیفون نیز دارای تعداد زیادی از داستان های رقابتی درباره ساختش است. تا اواخر سال ۲۰۰۰ پنج پروژه تلفن یا مربوط به گوشی (از تلاش های کوچک تحقیقاتی تا مشارکت های سازمانی بزرگ) وجود داشت. اما اگر چیزی در تلاشهایم در جدا کردن آیفون از هم، پیدا کرده باشم، به معنای واقعی کلمه و مفهومی آن، این است که به هیچ وجه برای محصولات یا فناوری های خاص، محل و زمان شروع پیوسته و یکسانی وجود ندارد. آنها از ایده ها و مفاهیم و اختراع های مختلف تغییر می یابند و از طریق ذهن های بیقرار و انگیزه های سود آور ساخته میشوند می شوند. حتی زمانی که مدیران شرکت در دادگاه فدرال تحت سوء قصد قرار می گرفتند، نمی توانستند فقط یک محل شروع را مشخص کنند.
Phil Schiller ، معاون ارشد بازاریابی در سراسر جهان، در سال ۲۰۱۲ گفت: “چیزهای زیادی وجود داشت که منجر به توسعه آیفون در اپل شد.”
او گفت: “در ابتدا، اپل سالها برای خلق کامپیوتر مک، که خیلی هم عالی بود شناخته شده بود ، اما سهم بازار کمی را در اختیار داشت.” و سپس ما یک ضربه بزرگتر به دنیای تکنولوژی با ابزاری نام آیپاد را مشاهده کردیم. این فناوری دارای سخت افزار iPod و نرم افزار iTunes بود. و این واقعا دیدگاه همه نسبت به اپل چه در داخل و چه در خارج از شرکت تغییر داد.
و مردم شروع به پرسیدن کردند، خوب، اگر شما می توانید یک ضربه بزرگ با آی پاد به دنیای تکنولوژی وارد کنید، چه چیز دیگری می توانید انجام دهید؟ و مردم شروع به پیشنهاد دادن هر ایده شدند، ایده های مانند؛ ساختن یک دوربین، یک اتومبیل، یا چیزهای عجیب دیگر. “
و البته، ساختن یک موبایل.
درب های بیرونی را باز کن
زمانی که استیو جابز در سال ۱۹۹۷ به اپل بازگشت، او مورد تحسین واقع شد و سود کمی را با افزایش بازدهی خطوط تولید و به دست آوردن دوباره شغل خود در مک بدست آورد. اما اپل تا زمانی که آی پاد خود را منتشر نکرده بود، به عنوان یک نیروی فرهنگی و اقتصادی بزرگ باز نگشت، اپل اولین ورودی سودآور خود را در لوازم الکترونیکی مصرفی داشت و در این فرایند یک طرح و یک سکوی پرش برای آی فون تبدیل شد.
says Tony، کسی که در ساخت آیپاد و آیفون کمک شایانی کرده است، میگوید:”هیچ آیفونی بدون آیپاد وجود نخواهد داشت.” Fadell، گاهی اوقات لقب پدر آیپاد (the Podfather) را از رسانه ها گرفت، او یک نیروی محرک در ایجاد اولین دستگاه اپل در آن سال ها بود، وی همچنین در بخش نظارت توسعه سخت افزار برای آی فون نیز حضوری موثر داشت. فقط تعداد کمی از افراد برای توضیح بهتر ارتباط بین این دو دستگاه وجود دارد.ما Brasserie Thoumieux را، در منطقه هفتم طلایی پاریس، جایی که او در آن زمان زندگی می کرد، ملاقات کردیم.
Fadell یکی از چهره های مشهور در دره سیلیکون (یک منطقه در شمال کالیفرنیا که در آن شرکت های بسیاری وجود دارند که مواد کامپیوتری و دستگاه های الکترونیکی را تولید می کنند) است و او در شرکت اپل یک مهره کلیدی میباشد. Brian Huppi و Joshua Strickon، اعضای کلیدی تیم مهندسی ورودی اپل، پیش از اولین طراحی آیفون، Fadell را متقاعد کرده بودند که سبک مدیریتی خود را تغییر بدهد،یکی از اعتقادات آقای Fadell این بود که؛(“برای ساخت محصول بیش از یکسال زمان نگذار”)، وی یکی از معدود افرادی است که به اندازه کافی قدرت دارد تا به استیو جابز برسد.”Tony Baloney”، میگوید یک مدیر اجرایی سابق در اپل به من توصیه کرد “یک کلمه از حرف های Fadell را باور نکنم.”
او پس از آن که اپل در سال ۲۰۰۸ را ترک کرد، ، شرکتی را به نام Nest ایجاد کرد که ابزارهای هوشمند خانه را طراحی میکرد، مانند یادگیری نحوه کارکرد ترموستات ، که بعدها توسط گوگل به قیمت ۳٫۲ میلیارد دلار خریداری شد. درست در این زمان،Fadell ، با مویی تراشیده ، چشمانی آبی، ژاکتی زیبا وارد داستان میشود.او بخاطر ظاهر عجیب و غریبش معروف بود و خلق و خوی آتشینش که اغلب او را با استیو جابز مقایسه میکردند.
در ادامه بخوانید: راز پنهان آیفون ( چگونگی ایده iTunes آیتونز)