در این قسمت از راز پنهان اپل مختصری از ساختن تبلت اپل را مطالعه می کنید. یکی از پروژه های تحقیقاتی تبلت لمسی قدیمی تر هنوز در حال اجرا بود.
Bas Ording Imran Chaudhri و شرکت هنوز هم در حال بررسی محیط یک رابط کاربری متمرکز بر لمس بودند. یک روز، Bas Ording از استیو تماسی دریافت کرد. استیو در آن تماس گفت: “ما یک گوشی خواهیم ساخت.”
چندین سال پیش، تعداد انگشت شماری از مهندسین ورودی و طراحان اصلی، نسخه های اولیه صفحه نمایش متمرکز بر چند لمس همزمان را مانند پروژه تبلت Q79 طراحی کردند.یک نسخه آزمایشی از این پروژه را روی آیپاد امتحان کردند ولی اما موانع پر پیچ و خم زیادی در سر راهشان قرار داشت. او به Imran گفت: “شما باید چیزی به من بدهید که بتوانیم آنرا بفروشیم.” اما با یک صفحه کوچکتر و سیستم کاهش یافته، Q79 ممکن بود به عنوان یک تلفن کار کند. جابز به Ording گفت: “قرار است این گوشی یک صفحه نمایش کوچک داشته باشد، که فقط صفحه نمایش لمسی خواهد بود، هیچ دکمه ای وجود ندارد و همه چیز باید بر روی آن اجرا شود.” او از UI wiz خواست نسخه ی نمایشی از پیمایش در یک کتاب با ویژگی چند لمس یک زمان را ایجاد کند. Ording می گوید: “من فوق العاده هیجان زده بودم. با خودم فکر کردم،به نظر می رسد یه جورایی غیر ممکن است، اما سرگرمی اش هم که شده میشود آنرا را امتحان کرد. او بخش کوچکی از صفحه نمایش Mac خود را به نمایش گذاشت و از آن برای مدل سازی نمای بیرونی آیفون استفاده کرد. او و چند طراح دیگر سالها مشغول به آزمایش رابط کاربری مبتنی بر لمس بودند.
مقاله مرتبط: راز پنهان آیفون(آشنایی با Andy Grignon مهندس همه کاره اپل)
“هنگامی که من ویژگی rubber band ، inertial scrolling و برخی چیزهای دیگر را دیدم با خودم فکر کردم ما هم می توانیم یک تلفن بسازیم.”
“ما برخی از نسخه های اولیه دیگر، مانند یک صفحه وب را داشتیم. Ording می گوید: این فقط یک عکس بود که می توانست با سرعت حرکت کند. این چگونگی آغاز پروژه شد. ویژگی معروف که هنگامی که شما در بالای صفحه یا پایین صفحه لمس میکنید، صفحه نمایش شما بالا و پایین می رود، متولد شد زیرا Ording نمیتوانست مشخص کند که او چه زمانی بالای صفحه را لمس کرده است. او گفت: “فکر کردم برنامه من اجرا نمیشود، زیرا سعی کردم اسکرول کنم و هیچ اتفاقی نمی افتاد” وسپس متوجه شد که او در مسیر اشتباه اسکرول کرده است.
“بنابراین زمانی که من شروع به فکر کردن کردم، با خودم گفتم چگونه می توانم آن را انجام دهم، که شما بتوانید ببینید یا احساس کنید که در انتها هستید؟ به جای زمانی که آن پاسخ نمی دهد. ” این جزئیات کوچک، که اکنون ما آنها را به عهده می گیریم، محصول آزمایش کامل و مفهومی است. مانند inertial scrolling wonky-sounding اما در عین حال now-universal effect که باعث می شود لیست مخاطبین شما با لمس و با احساس رضایت کامل پیمایش شود. نامها پس از کشیدن انگشتانتان روی صفحه به سمت پایین، به سرعت به سمت پایین شناور میشوند و بصورت تیک تاک حرکت می کنند،بطوری که انگار در دنیای واقعی و با قوانین فیزیک بالا و پایین میشوند.
Ording میگوید:”من مجبور شدم همه چیز را امتحان کنم و برخی از ریاضیات را بفهمم.همه این ها پیچیده نبود، اما شما باید به ترکیب های مناسب برسید، و این چیز پیچیده ای است. در نهایت، Ording آنها را یاد گرفت.
جک گفت: “او چند هفته بعد به من تلفن کرد و کارهای مربوط به اسکرول کردن را انجام میداد. هنگامی که من ویژگی rubber band ، inertial scrolling و برخی چیزهای دیگر را دیدم با خودم فکر کردم ما هم می توانیم یک تلفن بسازیم.”
Scott Forstall در انتهای سال ۲۰۰۴ به دفتر Greg Christie رفت و به او خبر داد: جابز می خواهد پروژه تلفن همراه را انجام دهد. او حدود یک دهه منتظر بود تا این جمله را بشنود. Christie قوی و مصمم بود، بدن قوی داشت و چشمان تیزش از هیجان برق زد. او در دهه ۱۹۹۰ به اپل پیوست، زمانی که شرکت در یک پیچ و خم به سمت نزول بود، فقط روی پروژه Newton کار کرد. سپس بر روی یکی از تلفن های همراه امیدوار کننده در بازار کار کرد. سپس، او حتی سعی کرد تا اپل را برای کار بر روی یک تلفن Newton ، وارد کند. Christie می گوید:
“من مطمئن هستم که آنرا ده بار پیشنهاد می کنم. این یک معامله بزرگ است: تلفن همراه، اینترنت، تلفن.”
در حال حاضر، تیم رابط انسانی او – خدمه knobs-and-dials اش- در در بهترین وضعیت خود قرار دارد. اعضای آن در طبقه دوم ساختمان Infinite Loop، درست بالای آزمایشگاه user-testing، برای گسترش کارایی،افزایش ویژگی و بررسی پروژه تبلت قدیمی ENRI گرد هم آمدند.
تعداد انگشت شماری از طراحان و مهندسان، فروشگاهی را در یک دفتر قدیمی با ویژگی فرش های رنگ شده، مبلمان قدیمی، یک حمام جدا در کنار در اصلی و دیوار های رنگ و رو رفته اما تخته سفید نو و یک پوستر مرغ روی دیوار،راه اندازی کرده اند. جابز اتاق را دوست داشت او از نگاه دیگران خجالت میکشید و اتاق امن و بدون پنجره بود . Christie می گوید:”خدمه تمیزکاری در آنجا مجاز به کار نبوند زیرا سر تا سر دیوار تخته های کشویی قرار داشت ،. این تیم ایده هایی را در مورد پروژه روی این تخته ها نوشته بودند، و ایده های خوب را از روی تخته ها روی دیوار پاک نکرده بودیم. آنها بخشی از اتاق فکر ما شده بودند. “
در ادامه بخوانید: راز پنهان آیفون ۶ (ترکیب حسگر پایه)